تاثیرات بر روی تصمیم گیری های شغلی ترک تحصیل کرده ها- کاربردهای مربوط به حرفه حسابداری Influences on school leavers’ career decisions – Implications for the accounting profession



مقدمه

کارگیری داشنجویان با کیفیت بالا برای موفقیت آینده حرفه حسابداری دارای اهمیت زیادی می باشد ( ویلدر و استاک، 2004). استخدام دانش آموزان رتبه اول کلاس در این حرفه باعث قانونمند کردن و بالا رفتن موقعیت حرفه ایشان می شود ( انیست و کیرکام، 2007). به هر حال در اقتصاد جهانی امروز، طیفی از فرصت های شغلی متناوب در دسترس دانش آموزان با استعداد بالا می باشد. بنابراین نیاز است که حرفه حسابداری در صورتی که بخواهد به جذب بخشی از دانش آموزان مستعد بپردازد، با رقابت پذیری بالایی همراه باشد. روش کلیدی که می توان به این امر دست یافت، دستیابی به درک بالا فاکتورهایی می باشد که انتخاب های شغلی دانش آموزان را مشخص می کند. اگرچه مجموعه مهمی از پژوهش هایی وجود دارد که به بررسی تاثیرات کلیدی انتخاب های شغلی دانش آموزان یا انتخاب های اصلی شان پرداخته است، این اثر به عنوان نمونه تمرکزش را بر روی دانش آموزان سال سوم قرار داده و ترک تحصیل کننده ها را نادیده گرفته است. ( بررسی های مربوط به جدول را مشاهده کنید). به هر حال چندین دلیل موجه وجود دارد که چرا حرفه حسابداری می بایست عوامل تعیین کننده انتخاب شغلی ترک تحصیل کننده ها را مد نظر قرار دهند.

اولا، نظریه پردازان توسعه شغلی، دوران جوانی را زمان مهمی در ایجاد شغل آینده و برنامه های آموزشی قلمداد کرده اند ( پا و مک وایتر، 2000).

در واقع، چندین بررسی تایید کرده است که دانش آموزان شروع به انتخاب های شغلی شان در مراحل نسبتا مقدماتی زندگی شان کرده و برای بسیاری از افراد، آرمان های شغلی و آموزشی شان زمانی که ان ها تحصیلات مدرسه ای شان را تکمیل می کنند، تثبیت می گردد ( فارلانگ و بیگارت، 1999؛ جکمن و هالینگ وورس، 2005؛ اسمیت و هانان،2000).

جدول 1- متغیرهای انتخابی برای گنجاندن در بررسی

دوما، شواهدی وجود دارد که در موارد رقابت شغلی، همانند مهندسی و پزشکی، بسیاری از دانش آموزان بر روی پنین شغل هایی زمانی که در مدرسه بودند، تصمیم گیری کرده اند ( پوالیلو و استس، 1982)، سوما، دولت ها در بین تمام ملت ها به طور فعالانه ای مشارکت بیشتری در پیشرفت اموزش عالی داشته اند ( نایدو، 2003؛ اسبورن، 2003؛ وولف،2002). یکی از نتایج این استراتژی، رشد چشمگیر در طیف برنامه ریزی های مدرک ویژه دستری دانش آموزان بوده و این برنامه ها بسیاری از دانش آموزان را در مورد تصمیم گیری برای مسیر شغلی آنده شان زمانی که در مدرسه هستند، دلگرم می کند ( بیرن و فلود، 2003؛ جیمز،2000؛ اسنودن،2008). چهارم اینکه، بسیاری از هیات های حسابداری حرفه ای در سرتاسر جهان ( برای نمونه، استرالیا، کانادا، نیوزلند، ایالات متحده امریکا) نیازمند این می باشند که دانش آموزان ورودی بلقوه دارای مدرکی در حسابداری یا مدرکی با اعتبار کسب و کار ویژه باشند ( انیست و کیرکام، 2007؛ گامی و کیرکام،2008). در نتیجه، دانش اموزان در بعضی از کشورها می بایست شغلی در حسابداری را پیش از آغاز مطالعات آموزش عالی شان، مد نظر داشته باشند. تعدادی از هیات های حسابداری حرفه ای مسیر مستقیمی را برای عضویت ترک تحصیل کننده هذ حفظ کرده اند ( برای نمونه انجمن حسابداران رسمی خبره، نهاد حسابداران رسمی انگلستان و ولز، حسابداران رسمی ایرلند، نهاد حسابداران رسمی اسکاتلند). این مسیر به طور فزاینده ای برای شرکت های حسابداری با اندازه کوچک و متوسط مهم می باشد ( انیست و کیرکام، 2007). در سال های اخیر، چهار شرکت حسابداری بزرگ چهارگانه در بریتانیا همگی به معرفی نوآوری هایی برای استخدام تعداد قابل توجهی از ترک تحصیل کننده های با استعداد پرداخته اند ( دلویت، 2011؛ ارنست و یانگ، 2011؛ KPMG (2011)؛ PwC (2011).

بررسی کنونی در ایرلند انجام شده، علاوه بر دلایل ذکر شده بالا، اهمیت ترک تحصیل کننده ها در حرفه حسابداری با توجه به سابقه استخدام غالب کسانی که مرک حسابداری یا مدرک کسب و کار خود را با تخصص حسابداری دریافت کرده اند، ، یعنی فارغ التحصیلان مربوطه، بالا می رود. در سال 2010، بیش از 80% ورودی ها به موسسه حسابداران رسمی ایرلند، فارغ التحصیلات مربوطه ( هیات نظارت تخصصی) بوده اند. مسیر ورود به حرفه حسابداری ایرلند با سیاست حرفه ای اعطا معافیت از بررسی تخصصی در مورد فارغ التحصیلان مربوطه، هموار شد. از ای رو، در ایرلند، دانش آموزان تصمیماتی در مورد شغل حسابداری قبل از پایان آموزش مدرسه شان می گیرند، زیرا این زمانی است که آن ها برای گرفتن مدرک نامنویسی می کنند. با توجه به موضوعات قبلی، پژوهش هایی که به شناسایی فاکتورهایی می پردازد که انتخاب های شغلی ترک تحصیل کننده ها را تحت تاثیر قرار می دهد، مشخصا ارزشمند است زیرا به حرفه حسابداری کمک می کند تا به شناسایی جنبه های پیشرفت و رقابت های استخدام پرداخته که می تواند توسعه یابد.

در نتیجه این بررسی به زمینه یابی اهمیت نسبی مجموعه ای از فاکتورها بر روی تصمیمات شغلی ترک تحصیل کننده ها در ایرلند می پردازد. مشخصا، این بررسی مشخص می کند که آیا هیچ تفاوت مهمی در این فاکتورها بین ترک تحصیل کننده هایی که به دنبال شغلی در حسابداری می باشند، کسانی که علاقمند به شغل در زمینه حسابداری هستند و کسانی که نیستند، وجود دارد یا خیر. این بررسی همچنین به دنبال کشف تاثیر مصداق های کلیدی در ارتباط با برنامه شغلی دانش اموزان می باشد. درحالیکه این بررسی در شرایط کشور ایرلند انجام شده است، این مسئله برای مستمعین دیگر نیز حائز اهمیت می باشد. دلایلی که قبلا مطرح شد اثبات می کند که ترک تحصیل کننده ها به عنوان هدف استخدامی مهمی برای هیات های تخصصی در بسیاری از کشورها می باشند. علاوه بر این، هیچ دلیل وجود ندارد تا بر این اعتقاد باشیم که شرکت کنندگان این بررسی نماینده ترک تحصیل کننده ها در کشورهای غربی دیگر نمی باشند.

2. پژوهش های قبلی

چندین نظریه توسعه شغلی مهم مشخص کرده است که ارزش ها نقش مهمی در فرایند تصمیم گیری شغلی ایفا می کنند ( هولاند، 1997؛ کرامبولتس، 1979؛ لنت، براون، و هاکت، 1994؛ ساپر، 1980). در نتیجه، چندین بررسی تکیه ای بر روی مدل سه بعدی کارپنتر و فاستر (1977) داشته تا به بررسی فاکتورهایی بپردازند که تصمیم شغلی دانش اموزان را تحت تاثیر قرار می دهد (اگاروالا، 2008). این مدل نشان می دهد که ارزش مورد نظر شغلی توسط اهمیتی که افراد بر روی فاکتورهای داخلی ( برای نمونه، منافع معنوی، رضایت شغلی)، فاکتورهای خارجی (برای نمونه دسترس پذیری اشتغال، حق الزحمه) و فاکتورهای میان فردی ( یعنی تاثیر موارد دیگر) قرار می دهند، تعیین می شود. این بررسی تایید می کند که افراد گرایش هایی را برای ارزش های خاص پرورش داده و اینکه آن ها شغل های مختلف را که از نقطه نظر محدوده ای که بازدهی نیازهای داخلی و خارجی شان تامین شود، درک می کنند (لنت و همکارانش، 1994). علاوه بر این، عقاید فرد جوان در مورد ارزش شغلی تحت تاثیر درک، نگرش، و انتظارات دیگران همانند والدین، معلمان، مشاور راهنما و دوستان تحت تاثیر قرار می گیرد (اگاروالا،2008؛ کارپنتر و فاستر،1977؛ دیک و رالیس، 1991). اگرچه بسیاری از مطالعاتی که به بررسی انتخاب های شغلی از نظر حسابداری می پردازند مشخصا به چارچوب فاستر و کارپنتر که معمولا تمرکز را بر روی فاکتورهای داخلی، خارجی و میان فردی بر روی انتخاب های دانش اموز قرار می دهند، اشاره نمی کنند ( برای مثال فلتون، بور و نورتس، 1994، لو و سیمون، 1997؛ می بورگ، 2005؛ پائولیو استر، 1982).

محققان دیگری که علاقمند به انتخاب های شغلی می باشند، از نظریه عمل منطقی (TRA) ( اجزن و فیشبین، 1980؛ فیشبین و اجزن، 1975) استفاده کرده اند تا به بررسی عواملی بپردازند که بر روی تصمیات شغلی دانش آموز تاثیر گذار است ( برای نمونه، فلتون، دیمنیک، . نورسشی، 1995،؛ جک لینگ و کنلی، 2009). بر طبق به TRA، تصمیمات شغلی فرد بر مبنای مقاصد ان ها برای پیگیری شغل خاصی که در عوض، تحت تاثیر نگرش شان در مسیر ان حرفه و درک ان ها از فشار اجتماعی به منظور دنبال کرد یا رد آن باشد، مشخص می گردد. نگرش ها در مورد شغل توسط اعتقاد افراد که شغلی منجر به بازدهی خاصی شود، مشخص می گردد. درک افراد از فشار اجتماعی به عنوان تابعی از اعتقاد فرد می باشد از اینکه مصداق های خاصی، همانند والدین و معلم، به تایید و عدم تایید شغل خاصی بپردازد. محدوده تاثیر مرجع بر روی انتخاب شغلی فرد بستگی به این دارد که فرد چه مقدار اهمیتی را بر روی تایید مرجع قرار دهد. نظریه رفتار برنامه ریزی شده (TPB) به توسعه TRA از طریق ادغام کنترل رفتار درک شده به عنوان متغیر اضافی در مدل می پردازد ( اجزن ،1988،1991). کنترل رفتار درک شده، محدوده ای را مد نظر قرار می دهد که باعث تسهیل یا بازداری عملکرد ان رفتار می شود (اجزن ،1988،1991). تعداد کمی از پژوهشگران، از TPB برای بررسی انتخاب های شغلی از جنبه حسابداری استفاده کرده اند ( برای نمونه، الن، 2004؛ کوهن و هانو، 1993؛ تان و لاسواد، 2006، 2009).

با وجود محدوده رویکرد مورد استفاده، شباهت های قابل توجهی در متغیرهای انتخاب شغلی برای مد نظر قرار گرفتن در بررسی های انتخاب شغل حسابداری وجود دارد. علاوه بر این، متغیرهای پیش زمینه، همانند تجارب کاری قبلی و شغل والدین، نیز در بعضی از مطالعات مد نظر قرار گرفته است ( برای نمونه، گال، اندرو، لئونگ و اسماعیل، 1989؛ لو و سیمون، 1997). مابقی این بخش تمرکزش را بر روی یافته های حاصل از مجموعه اثرات قرار می دهد.

در یکی از بررسی های پژوهشی اخیر، پائولیلو و استس (1982) به بررسی حسابداران، وکلا، مهندسان، و پزشکان به منظور تعیین اهمیت 12 فاکتور انتخاب شغل برای هر یک از این گروه های تخصصی پرداختند. آن ها دریافتند که استعداد افراد، رضایت شغلی، پتانسیل های درآمد به عنوان مهمترین فاکتورهای انتخاب شغل برای حسابداران می باشد. مقایسه گروه های تخحصصی نشان داد که دسترس پذیری به اشتغال، سال های تحصیل، تاثیر معلم، استعداد افراد و پتانسیل درامد برای حسابداران نسبت به گروه های تخصصی دیگر مهمتر می باشد. این بررسی اخیر کمکی به دلگرمی محققان دیگر برای بررسی دلایل دانش اموز به منظور تصمیم گیری بر روی اهمیت حسابداری یا اشتغال در حسابداری می شود.

درحالیکه، تغییراتی در فاکتورها یافت شده که در انتخاب های شغلی دانش اموز تاثیرگذار می باشد، اهمیت متغیرها در پند بررسی بدون توجه به رویکرد اتخاذ شده مشهود است. پاداش مالی، بویژه درآمدهای بلقوه بعنوان فاکتور بسیار مهمی می باند که تصمیمات دانش اموزان سال سوم را فعالیت یا انتخاب شغل در حسابداری تحت تاثیر قرار می دهد (Cohen & Hanno; 1993; Felton, Buhr, & Northey,1994; Gul et al.,1989; Nelson, Vendrzyk, Quirin, & Allen, 2002). در واقع، درآمدهای بلقوه بارها بر مبنای اولین و دومین فاکتورهای مهم رده بندی می شوند. معمولا بسیاری از این بررسی ها نیز نشان داده اند که دانش آموزان حسابداری بیشتر نگران موضوعات مالی نسبت به دانش آموزان غیرحسابداری می باشند. جای تعجب نیست که، با توجه به حقوق اولیه در حسابداری، فلتون و همکارانش (1994) دریافته اند که دانش آموزان حسابداری علاقه کمتری به حقوق اولیه نسبت به دانش آموزان غیرحسابداری می باشند. در مقابل بررسی های فوق الذکر، مطالعات اخیر استرالیایی توسط جکلینگ و کالرو (2006) گزارش کرده است که پتانسیل برای دریافت حقوق بالا به عنوان تاثیر مهمی بر روی هدف دانشجو برای حسابدار شدن نبوده اما آن ها پیشنهاد می کنند که آن می تواند در مسیر پیشرفت شان در مسیر درس هایشان مهم باشد.

خصوصیات مرتبط به شغل و جنبه های شغلی که توسط توصیف گر مد نظر قرار گرفته اند عبارتند از: رضایت شغلی؛ تنوع کار؛اعتبار/ موقعیت اجتماعی؛ سال های تحصیل؛ ترقی/ فرصت های پیشرفت نشان داده شده که به شدت در زمان انتخاب شغل یا تخصص در حسابداری موثر می باشند ( برای نمونه Cohen & Hanno, 1993; Felton et al., 1995; Gul et al., 1989; Tan & Laswad 2006). مشخصا گول و همکارانش (1989) دریافته اند که رضایت شغلی به عنوان مهمترین عامل در تصمیم گیری برای متخصص شدن در حسابداری می باشد، درحالیکه هوروویتز و ریلی (1990) گزارش کردند که آن دومین معیار مهم مورد استفاده دانش آموزان حسابداری در انتخاب شغل شان می باشد. در مقایسه میان- فرهنگی با توجه به اهمیت نسبی فاکتورهای انتخاب شغل، ایونگ و ساند (1997) ذکر کردند که دانش آموزان استرالیایی رضایت شغلی را در درجه دوم قرار داده اند درحالیکه دانش آموزان چینی آن را در جای سوم در رده بندی شان قرار داده اند. دانش آموزان حسابداری همچنین فرصت های شغلی مناسب ((Adams, Pryor, & Adams, 1994 وجهه و گزینه های شغلی (Lowe & Simons, 1997) و سال های تحصیل (Gul et al., 1989) را در رده بالاتری از دانش آموزان دیگر در تصمیمات شغلی/ اکامیک قرار داده اند. در مقابل، پوالیلو و استس (1982) دریافته اند که هزینه تحصیل و رضایت شغلی دارای اهمیت کمتری برای دانش آموزان حسابداری در انتخاب شغل شان نسبت به گروه های تخصصی دیگر می باشد.

موضوعات بازار شغل همانند دسترس پذیری اشتغال امنیت شغلی نیز بر حسب گزارش ها دارای تاثیر زیادی بر روی انتخاب شغل یا کار دانش آموزان حسابداری می باشد (برای نمونه Ahmed, Alam, & Alam, 1997; Gul et al., 1989; Myburgh, 2005). علاوه بر این، دانش آموزان حسابداری معمولا تاکید بیشتری را بر روی عوامل بازار کار نسبت به دانش آموزان غیرحسابداری قرار می دهند ((Ahmed et al., 1997; Felton et al., 1994; Gul et al., 1989.

فاکتورهای انتخاب شغلی دیگری که بر حسب گزارش ها برای دانش آموزان حسابداری مهم می باشد عبارتند از: استعداد برای شغل/موضوع (Auyeung & Sands, 1997; Gul et al., 1989)؛ امکان برپایی فعالیت خصوصی (Cohen & Hanno, 1993; Tan &Laswad, 2006) و فرصت برای کار با مردم (Cohen & Hanno, 1993). بعضی از محققان همچنین دریافته اند که برای متخصصان حسابداری احتمال بیشتری وجود دارد که در دانشکده مطالعه داشته اند (Chen, Jones, (& McIntyre, 2005; Felton et al., 1994. به هر حال بررسی های دیگر خاطرنشان می کند که یادگیری حسابداری در دانشکده دارای تاثیر مهمی بر روی انتخاب شغلی در حسابداری نمی باشد (Ahmed et al., 1997; Jones & Wright, 2010).

جهت مشاهده متن کامل، فایل ترجمه را دانلود نمایید.

2.1 مراجع کلیدی

همان طور که قبلا ذکر شد، پژوهش های کلی بر روی انتخاب شغل اثبات کرده است که چهره های مهم در زندگی افراد جوان، تاثیر قوی بر روی آرمان های شغلی شان می گذارد (Dick & Rallis, 1991; Levine & Hoffner, 2006; Paa & McWhirter, 2000). به هر حال، مطالعاتی که به بررسی اهمیت مراجع بر روی انتخاب شغلی دانش آموزان در حسابداری می پردازد، نتوانسته نتایج سازگاری را ایجاد کند.

پائولیلو و استس (1982)، در بررسی ایالات متحده، گزارش کرده اند که معلمان دارای تاثیر بیشتری از والدین یا همسالان بر روی تصمیم دانشجو برای دنبال کردن شغلی در حسابداری می باشند. سیلوراستون و ویلیامز (1979) دریافته اند که 26 درصد از حسابداران رسمی زن در انگلستان و ولز، تاثیر والدین را به عنوان فاکتوری در انتخاب شغل می دانند. در دو بررسی ایالات متحده، اینمان، ونزلر، و ویگرت (1989) و مولین، کراین، و مانس (2000) دریافته اند که والدین، به همراه معلمان، دارای تاثیر زیادی بر روی تصمیمات دانشجو برای متخصص شدن در حسابداری بوده اند. در بررسی انجام شده در کشور نیوزلند، تان و لاسواد (2006،2009) گزارش داده اند که متخصصان حسابداری دارای انگیزه بیشتری برای موافقت با والدین شان نسبت به متخصصان غیرحسابداری در زمان انتخاب شغل بوده اند. در مقابل، گول و همکارانش دریافته اند که دانش آموزان استرالیایی تحت تاثیر والدین، معملان یا همسالان شان در انتخاب ادامه تحصیل در حسابداری نبوده اند. در بررسی دیدگاه های دانش آموزان در دو دانشگاه اسکاتلندی، ببینگتون، تامسون، و وال (1997) گزارش داده اند که والدین، دوستان، مشاوران شغلی دارای تاثیر بسیار کمی بر روی تمایل دانش آموزان برای حسابدار شدن بوده اند. همچنین در ایالات متحده، لو و سیمون (1997) گزارش کرده اند که دوستان، معلمان و والدین به عنوان حداقل فاکتور تاثیرگذار در تصمیم برای کار در حسابداری بوده اند. یافته دوم سازگار با مطالعه بعدی ایالات متحده بر روی انتخاب دانشجو رشته حسابداری می باشد. به هر حال ایونگ و سان (1997) درحالیکه دانش آموزان استرالیایی این مراجع را در سطح خیلی پایینی رتبه بندی کرده اند، آن ها تاثیر قابل توجهی بر روی دانش آموزان هنگ کنگی و تایوانی داشته اند. همچنین تان و لاسولد (2006) گزارش کرده اند که دانش آموزان بین المللی ( بویژه چینی) ارزش بیشتری را بر روی عقاید والدین، خویشاوندان، دوستان و مشاوران شغلی نسبت به دانش آموزان بومی (نیوزیلندی) قرار می دهند. مای بورگ در بررسی انجام گرفته در افریقای جنوبی، به این نتیجه رسیده است که مشاوره های دغاده شده توسط والدین، خویشاوندان، و معلمان مدرسه تصمیم دانش آموزان آسیایی، سیاه و سفید پوست را برای دنبال کردن شغلی در حسابداری تحت تاثیر قرار می دهد. از این رو، تضاد در یافته ها در مورد مراجع کلیدی می تواند بخشی حداقل به دلیل تفاوت های فرهنگی باشد.

3. طرح پژوهش و گرداوری داده

3.1 طرح پژوهش

پرسشنامه ای برای گرداوری داده در مورد اهمیت نسبی مجموعه ای از متغیرها بر روی تصمیمات شغلی ترک تحصیل کننده ها در ایرلند طراحی شد. آن به سه بخش تقسیم شد. اولین بخش به استنباط داده های اماری همانند جنسیت، سن و اطلاعات مربوط به اهداف دانش آموزان در مسیر اشتغال در حسابداری پرداخته است. بخش دوم متشکل از فهرستی از 26 متغیر مجزا می باشد. این ها ترکیبی از بررسی های قبلی مورد بحث بالا بوده که به بررسی اهمیت نسبی متغیرهای مختلف در مورد انتخاب دانش آموزان در مورد شغل و رشته آکادمیک پرداخته است. این رویکرد به ارائه بیشترین شانس برای مقایسه یافته های بررسی کنونی با آثار قبلی می پردازد. جدول 1 به ارائه 26 متغیر به همراه فهرستی از مطالعاتی می پردازد که هر متغیر را بررسی می کند. از پاسخ دهندگان خواسته شد تا نشان دهند که هر متغیر چقدر برای ان ها در انتخاب شغل با استفاده از مقیاس لیکرت 5 نقطه ای، دارای اهمیت می باشد، که 5 = بسیار مهم و 1= خیلی بی اهمیت. بخش نهایی پرسشنامه شواهدی را در مورد اهمیت مراجع کلیدی نسبت به تصمیمات ترک تحصیل کننده ها گرداوری می کند.

3.2 گرداوری داده

هدف اصلی بررسی کنونی ، مد نظر قرار دادن تفاوت ها در اهمیت متغیرهای مختلف برای کسانی می باشد که قصد ورود به حرفه حسابداری را دارند، کسانی که چنین امری را مد نظر قرار داده و کسانی که این کار را نکرده اند. یک گروه دانش اموزانی می باشند که تنها چندین ماه از تکمیل سطح اموزش متوسطه فاصله داشته اند، درحالیکه گروه دیگر اخیرا آموئزش سطح متوسطه را به پایان رسانیده و قصد آغاز گرفتن مدرک در حسابداری و مالی را داشته اند. در مورد گروه اول، با معلمان تماس گرفته شد و اجازه دسترسی به کلاس هایی با دانش اموزان سطح بالا دریافت شد. پرسشنامه توسط محققان در کلاس توزیع شد. تمام دانش آموزان حاضر راضی به شرکت در بررسی بوده و 242 پرسشنامه، که بصورت ناشناس تکمیل شد، برگشت داده شدند. میانگین سنی این گروه 17 سال و 2 ماه بود. داده ها از گروه دوم ترک تحصیل کننده ها فورا بعد از ورودشان به دانشگاه پیش از ثبت نام، یا وقوع تمرین های آکادمیک گرداوری شد. جمعیت بلقوه 222 ترک تحصیل کننده وجود داشته و پرسشنامه های تکمیلی از 173 ونفر ( نرخ پاسخ 78%) دریافت شد. میانگین سنی این گروه 17 سال و 11 ماه بود. از پاسخ دهندگان (415 دانش آموز) خواسته شد تا نشان دهند آیا آن ها قصد دارند تا یک حسابدار شایسته شوند، آیا ان ها شغلی در حسابداری را مد نظر دارند، یا آیا هیچ علاقه ای به شغل حسابداری ندارند. 5 پاسخ دهنده به پرسش پاسخ ندادند و از بررسی حذف شدند. نمونه پایانی 410 نفر به سه گروه تقسیم شدند، کسانی که قصد ورود به حرفه را داشتند ( گروه بله، N= 135)، کسانی که این کار را مد نظر داشتند ( گروه شاید، N= 89) و کسانی که قصدی نداشته اتند (گروه خیر،N=186). نمونه شامل 189 مرد و 211 زن بود. آزمون مجذور کای هیچ تفاوت جنسیتی را در ترکیب سه گروه آشکار نکرد و به این ترتیب ضروری نبود تا به کنترل جنسیت زمانی که به بررسی تفاوت ها در میان سه گروه می پرداخت، بپردازد.

جهت مشاهده متن کامل، فایل ترجمه را دانلود نمایید.

امتیاز میانگین هریک از متغیرها برای نمونه کامل و سه گروه ذینفع به همراه رتبه شان در جدول 2 و 3 نشان داده شده است.

چندین ویژگی در جدول 3 وجود دارد که برجسته می باشد. اکثریت متغیرها توسط پاسخ دهندگان، مهم در نظر گرفته شده اند، که 19 مورد از متغیرها برای هر سه گروه حائز اهمیت می باشد. مواردی در رتبه بالا، "رضایت شغلی" برای تمام گروه های سطح ذینفع یکسان می باشد. هر سه گروه رتبه بالایی را برای "شرایط کاری خوب" ، "استعداد شغلی" و "امنیت شغلی" در نظر گرفته اند. دو مورد از عوامل رتبه بندی شده پایین، "شغل والدین، و "ماندن در منطقه ای که بزرگ شده اند" برای هر سه گروه ذینفع یکسان می باشد. متغیرهایی که برای هر سه گروه هم مهم و هم غیرمهم می باشند، عبارتند از: سال های تحصیل رسمی، تجارب کاری پیشین. هر دو "گروه بله" و "شاید" در مورد فاکتور فرصت شغلی کار برای مردم بی طرف می باشند در حالی که گروه خیر و شاید در مورد هزینه تحصیل بی تفاوت هستند. "گروه بله" این مورد را بی اهمیت می داند.

برای گروه بله، مهمترین متغیرها (به طور مشخص بالاتر از 4) عبارتند از: "رضایت شغلی"، "پتانسیل درامد با طیف بالا"، " استعداد شغلی"، "شرایط کاری خوب"، "فرصت ترفیع"، و " امنیت شغلی". گروه خیر، متغیرهای زیر را بسیار تاثیر گذار می داند: "رضایت شغلی"، "شرایط کاری خوب"، "استعداد شغلی"، " امنیت شغلی"، " زمان فراغت کافی"، و " تنوع کار". مهمترین متغیرها برای گروه شاید عبارتند از: "رضایت شغلی"، "شرایط کاری خوب"، " امنیت شغلی"، " استعداد شغلی"، "پتانسیل درامد با طیف بالا".

برای تسهیل مقایسه بین گروه ها، تجزیه و تحلیل عوامل انجام شد تا تعداد کمتری از ساختارهای متضمن حاصل گردد. آزمون کرویّت بارتلت و آزمون اندازه گیری اولکین کیزر مایر، هر دو نشان داد که داده ها برای تحلیل فاکتور مناسب بودند.

جدول 2

نمونه

جدول 4، گزارشی از بارگذاری عوامل را محور اصلی فاکتورگیری با چرخش پرومکس 26 عامل تعیین کننده مشخص انتخاب شغل ارائه می دهد.

جهت مشاهده متن کامل، فایل ترجمه را دانلود نمایید.

دومین فاکتور محدودیت هایی را در بر می گیرد که انتخاب شغلی را تحت تاثیر قرار می دهد. آن شامل اوقات فراغت و زمان بندی کاری دوست و خانواده بوده و به بازتاب ارزیابی مقایسه ای بین هزینه های رقابتی در مورد صلاحیت و مزایا می باشد که صلاحیت ایجاد می کند. آن به نام فاکتور "توازن شغل- زندگی" می باشد.

سومین فاکتور متشکل از پاداش ذاتی می باشد که به بازتاب تمایل برای دادن آن به بخش از کارمندان ، نسبت به عواملی که به بازتاب یک نوع مزیت یا نوع دیگر که توسط کارمند کسب گردد می باشد. این فاکتور به انعکاس از خود گذشتگی و معاشرت پذیری پرداخته و آن را به نام فاکتور " شهروند خوب" می نامیم.

فاکتور چهارم شامل بازده شغلی بیرونی در ارتباط با استمرار دسترس پذیری اشتغال و فرصت برای پیشرفت می باشد؛ ان را به نام فاکتور " امنیت اشتغال" می نامیم.

فاکتور پنجم مزایای درونی را در ارتباط با شغل مد نظر قرار می دهد. آن شامل تمایل برای خودشکوفایی از طریق تجربه کردن چالش های ذهنی، رضایت و تنوع در کار، همچنین استعداد شغلی می باشد. آن را به نام فاکتور "خودشکوفایی" می نامیم.

فاکتورهای ششم و هفتم، معمول تر می باشند. فاکتور ششم، متغیرهای پیش زمینه ای را نشان می دهد که به بازتاب آشنایی قبلی و تجربه محیط کاری خاص، و تاثر خانواده و رقتن به مدرسه پرداخته و به عنوان فاکتور زمینه مشخص می شود. فاکتور هفتم، واقعا به نام " فرصت سفر" است. جای تعجب نیست که فاکتور " ماندن در منطقه ای که فرد بزرگ شده است" به طور مثبتی بر روی فاکتور زمینه و به طور منفی بر روی فاکتور فرصت برای سفر قرار دارد.

جهت مشاهده متن کامل، فایل ترجمه را دانلود نمایید.