قوانین حسابداری مرتبط با بازده کار Rules as Payoff Functions



تحلیل اقتصادی از قوانین در نتیجه این فرضیه می باشد که قوانین بازدهی مرتبط به راهکارهای مختلف را تغییر می دهد. برای مثال مانع قتل عمد نمی گردد. اگر فردی مرتکب به قتل شود، قانون مشخص می کند که احتمالا مجازات خاصی مد نظر قرار می گیرد. از نقطه نظر اقتصادی، مشکل قانون گذاری تجزیه و تحلیل عواقب مختلف مجازات های تعیین شده برای رفتار و سپس انتخاب برنامه ای که مناسب ترین الگو را برای آن رفتار ارائه دهد، توسط افراد منطقی که این برنامه ریزی ها را انجام می دهند، می باشد. اقتصاددانان تنها می توانند به تعیین نوع رفتارهایی بپردازند که افراد در طرح های مجازات مختلف مشارکت دارند بسیاری از این طرح های احتمالی رفتار که مورد نظر جامعه می باشد، قضاوت ارزشمندی است که در خارج از قلمرو علم اقتصاد قرار دارد.

جرایم برنامه ریزی شده شامل دو بخش می باشد؛ یک بخش به طور مستقیم وضع شده، و بخش دیگر به این صورت نیست. قوانین جرایمی را در ارتباط با تخلف وضع می کند، که مشروط به تخلفات تعریف شده می باشد. به دلیل ابهاماتی که در سیستم اجرایی و قضایی وجود دارد، بعضی از افراد گناهکار آزاد شده و بعضی از افراد بیگناه مجازات می گردند. مزایا و جرایم مورد نظر مرتبط به هنر راه کار نه تنها بستگی به قانون دارد ، بلکه بر مبنای تنفیذ و سیستم قضایی می باشد. هر دو این موارد انتخاب های انجام شده توسط افراد را تحت تاثیر قرار می دهد.

از نقطه نظر فردی، ابهامات مربوط به قضاوت و اجرا هر یک از راه کارها را به عنوان مجموعه ای از ریسک و عملکرد آشکار می کند. احتمال تحت تعقیب قرار گرفتن و گناهکار بودن به دلیل انجام تخلف و میزان جریمه توسط قانون برای کسانی که گناهکار می باشند، متفاوت است، که بستگی به تخلف دارد. قوانین تنها برای افراد در این مفهوم مهم می باشد که آن ها بعضی از فعالیت ها را اصلا اسنتثنا مد نظر قرار نمی دهند.

این تعدی از علم اقتصاد در اصول اخلاقی اجتماعی باعث رنجش بعضی از افراد می گردد. جامعه زمانی دارای آسایش خاطر می گردد که افراد قوانین و مقررات را بر مبنای مواردی که منع می گردد رعایت کرده و بر اساس هزینه و منافع مرتبط به عملکردشان مد نظر قرار ندهند. در علم اقتصاد، ممنوعیت کامل به این معنا می باشد که هزینه تخلف بالا بوده. به دلیل ابهام در اجرا و قضاوت، از نظر اجتماعی خوش آیند نمی باشد تا هزینه های زیادی را بر روی تعدادی از افرادی که در تور این موارد اجرایی گیر می افتند، تحمیل کنیم. اگر اجرای قوانین کامل و خودکار نباشد، تحمیل جرایم سنگین بر روی متخلفان کسانی را که متهم به تخلف می باشند را وادار می کند تا منابع بیشتری را برای دفاع از خود صرف کنند.

رفتار اجباری و داوطلبانه

انتخاب در میان روش های حسابداری در صورتی برچسب اجباری به خود می گیرد که به دنبال صدور قوانین جدید یا قبل از استاندارد توسط یک هیئت معتبر همانند FASB یا SEC بیاید. در غیر اینصورت به نام داوطلبانه می باشد. این تفاوت میان رفتار اجباری و داوطلبانه دارای هیچ اصل اقتصادی نمی باشد. ما این مشکلات کلی را قبل از برگشت به ربطشان به فعالیت ها یا استانداردهای حسابداری مورد بحث قرار می دهیم.

زمانی که فردی از انتخاب یک عملکرد به دلیل محدودیت های قانونی منع می شود، انتخاب توسط قانون به نام داوطلبانه یا اجباری می باشد، به این مفهوم که در نبود قانون آن فرد عملکرد متفاوتی ر انتخاب می کند. در علم اقتصاد، مقررات و قوانین بر مبنای انگیزه ها و هزینه ها بوده، و تمایز بین رفتار داوطلبانه و غیرداوطلبانه دارای اهمیت کمتری می باشد. مثال ساده ای از تصمیم گیری اقتصادی را مد نظر قرار دهید. در یک روز شما آگاه می شوید که قیمت تخم مرغ افزایش داشته در حالی که قیمت شیر از آخرین باری که شما به فروشگاه خاروبار فروشی سر زده اید بدون تغییر بوده است. با در نظر گرفتن قیمت های جدید، به دلیل ناتوانی شما برای تغییر ان ها به طور قابل توجه و بودجه ثابت تان، تصمیم می گیرید که شیر بیشتر و تخم مرغ کمتر خریداری کنید. تمایل شما برای تخم مرغ و شیر، به دنبال تغییر در شرایط اقتصادی تان ( قیمت ها) شما را وادار می کند اقدام خود را تغییر دهید.

دوم ، تغییری را در محدوده سرعت قانونی از 60 به 55 مایل بر ساعت فرض کنید. قانون جدید برای شما غیرممکن می سازد تا با سرعت 60 مایل در ساعت به بالا رانندگی کنید؛ این فرایند هزینه بیشتری را ایجاد می کند، که بستگی به سطح اجرا ( کنترل نامحسوس پلیس، تجهیزات را داری و غیره)، نظام قضایی، و جریمه ها دارد. با در نظر گرفتن عدم توانایی شما برای تغییر قانون به شکل قابل توجه و مد نظر قرار دادن نسبت سود و زیان، شما مجبور هستید آهسته تر رانندگی کنید. رانندگی سریع دیگر ارزش افزایش هزینه ما را ندارد.

تفاوت بین این دو مثال در چیست؟ چون تغییر در قیمت تخم مرغ فراتر از کنترل بی واسطه عامل اقتصادی می باشد، تا زمانی که عامل تحت تاثیر برتری فردی باشد، می توان گفت که این تغییر عامل را مجبور یا محکوم می کند تا تصمیمات خواروبار فروش را تغییر دهد. در این مفهوم، نه تنها تغییر در سرعت جاده ای اجباری می باشد، بلکه تمام فعالیت های اقتصادی، که تحت تاثیر نیازها و محیط می باشند، اجباری بوده و چیزی داوطلبانه نمی باشد.

بنابراین نبود آزادی اختیار برای وجهه ما آزاردهنده می باشد. ما می توانیم تصمیم خاروبارفروشی را به صورت داوطلبانه تعریف کنیم به این مفهوم که مصرف شیر و تخم مرغ قبل و بعد از تغییر در قیمت ها به صورت داوطلبانه یا آزاد می باشد، و برتری چیزی جز بیان آزادی اختیار نمی باشد. بر طبق به این نظریه، تمام رفتارهای انسان داوطلبانه بوده و هیچ چیز اجباری نیست.

خوشبختانه، دسته بندی رفتار به صورت اختیاری یا داوطلبانه برای تحلیل اقتصادی بی ربط می باشد. در شرایط اقتصادی، اصطلاح اجباری یا داوطلبانه به عنوان یک ابزار بیانی صرف یا واکنش احساس می باشد که نشان دهنده قضاوت ارزشی می باشد.

کسانی که سودی را از بالا رفتن قیمت تخم مرغ می برند بحث در این مورد را سودمند می بینند که مصرف کنندگان هنوز هم انتخاب داوطلبانه ای را بعد از اینکه قیمت ها بالا رفت دارند. کسانی که با حد سرعت پایین تر ضرر می بینند ( برای مثال کامیون ها) قانون جدید را اجباری تلقی می کنند. در مباحث عمومی میان منافع متضاد، اصطلاح داوطلبانه و اجباری به عنوان سلاح مناسبی برای حمله به رقبا می باشد. آن ها سهم کمی در تجزیه و تحلیل علمی دارند.

استانداردهای حسابداری، همانند قوانین و مقررات دیگر باعث تغییر هزینه ها و منافع کارهای مختلف می گردند، اصطلاح داوطلبانه و اجباری معمولا در زمینه های حسابداری مورد استفاده قرار می گیرد، اما کاربرد آن ها توجه را از ماهیت اقتصادی انتخاب اصول حسابداری دور می کند. اگر تغییر در سیاست برآورد سرمایه یک شرکت به دنبال انتشار قطعنامه شماره 34 FASB به صورت غیرداوطلبانه یا اجباری باشد، آیا نمی بایست تغییر به سمت LIFO را در طی دوره تورم بالا اجباری بنامیم؟ اگر تحمیل خارجی به عنوان اصل تغییر اجباری باشد، FASB یا SEC نسبت به تورم خارجی نمی باشد. شاید اصل تغییر اجباری این می باشد که آن ها کمکی به تغییر نتایجی می کنند که نسبت به تغییرات در استانداردهای حسابداری همانند صلاحیت حسابرسی می کند. اما تصمیمات در مورد LIFO به صورت اجباری می باشد، زیرا هزینه استفاده نکردن از LIFO می بایست به جمع کنندگان مالیاتی به صورت پول نقد پرداخت گردد.

بحث در این زمینه وسوسه انگیز می باشد که استانداردهای حسابداری هزینه زیادی را، به متخلفانی که اطمینان دارند به هدف سود بردن، استانداردها در مجموعه احتمالات مرتبط به انتخاب حسابداری محدود می گردد، تحمیل می کند. به هر حال، استانداردهایی که به نظر می رسد در این مفهوم اجباری می باشند، به ندرت به این صورت می باشد. این موارد در انطباق هایی که شرکت ها در واکنش به قطعنامه شماره 2 ( که بر اساس آن هزینه ها بر مبنای تحقیق و توسعه، و تحقیقات داخلی در مقابل کارهای تحقیقاتی قراردادی) و قطعنامه 8 و 52 ( مصونیت در برابر ریسک ارز خارجی) ایجاد کرده اند، به اثبات می رسد.

طبقه بندی تغییرات حسابداری استاندارد به صورت اجباری، ابهامی را در ماهیت اقتصادی تصمیمات حسابداری ایجاد می کند. همچنین این مسئله سودمند می باشد تا به بررسی تاثیر استانداردها بر روی عملکرد شرکت ها و سازمان ها بپردازیم.

علم اقتصاد قوانین و استانداردها

چرا ما دارای قوانین و استاندار می باشیم؟ چرا نمی توانیم در انجام آنچه که دوست داریم آزاد باشیم؟ نتایج فعالیت ها تحت قوانین چه می باشد؟ استانداردسازی در سطح گسترده ای در تمام سیستم های اقتصادی به اجرا در می آید. تکه های طلا به صورت حبه های استانداردی در می آمدند که به عنوان ابزاری برای مبادله در چندین هزار سال پیش مورد استفاده قرار گیرند. تمام پریز های برق 110 ولتی دارای رابط یکسانی می باشند. اشتهای افراد متفاوت می باشد اما کنسرو سوپ تنها در دو یا سه اندازه مختلف در سوپرمارکت ها خریداری می شود. صدها سازمان استانداردگذاری در ایالات متحده و هزاران مورد در سرتاسر جهان وجود دارد. چرا استاندارگذاری اینقدر معمول می باشد؟

جهت مشاهده متن کامل، فایل ترجمه را دانلود نمایید.

استانداردها دارای هزینه جستجو و معامله می باشد. بدون چنین هزینه هایی، استفاده از لامپ رشته ای 156 وات در اتاق نشیمن و لامپ فلوروسنت 56 وات در اتاق مطالعه بهینه می باشد.

به هر حال هزینه های تولید، توزیع، و خرده فروشی با توجه به انواع و اندازه های مختلف افزایش می یابد. با محدود کردن انتخابمان برای مثال به لامپ های به 25، 40، 60، و 250 وات، مزایای قیمت پایین تر که اندازه های کمتری می تواند تولید و فروخته شود، مد نظر قرار می گیرد. در نتیجه استانداردسازی به طور گسترده ای در صنایع ساخت و تولید مد نظر قرار می گیرد.

استانداردسازی برای روش ها، اطلاعات، و اخبار بیش از انچه که مرتبط به محصولات مادی می شود، کاربرد دارد. فرمت استاندارد شده روزنامه برای خوانندگان پیدا کردن موضوعات مورد علاقه شان- برای مثال جدول قیمت سهام، میزان ارز، و بخش نظرخواهی را آسان تر می کند. کرایه اتوبوس استاندارد، بدون در نظر گرفتن مسافت طی شده ، ارزان تر می باشد.

هزینه استانداردها

اگرچه مزایای استانداردسازی توسط همه به اشتراک گذاشته می شود، هزینه آن می بایست توسط افرادی که انتخاب مورد نظر آن ها بر مبنای استاندارد نیم باشد، مد نظر قرار گیرد. برای مثال استانداردسازی لامپ های برق، به 5 اندازه، هزینه های اندازه های غیر استاندارد را کاهش می دهد. کسانی که به قدر کافی تاوانی را برای پذیرش راه حل های غیربهینه برای مشکلاتشان نمی دهند، با استانداردسازی مخالفت می کنند.

استانداردسازی نواوری را تحت تاثیر قرار می دهد. به صرفه بودن اقتصادی استانداردسازی تلاش های دیگری را در قلمرو حد و مرزهای تعریف شده توسط استانداردها به سمت خود می کشاند و کمکی به بلا بردن سرعت نواوری در این محدوده ها می کند. به هر حال استانداردسازی هزینه نوآوری اصلی را خارج از محدوده استانداردسازی بالا برده و ان را دلسرد می کند. ماندگاری کیبوردهای QWERTY ناکارآمد برای ماشین تحریرهایی با حروف لاتین نمونه خوبی از تضاد بین استانداردسازی و نوآوری می باشد. طرح کارامدتر کیبورد همانند DVORAK اکنون وجود داشته اما استاندارد QWERTY برای جایگزین شدن آسان بسیار پیچیده می باشند.

توزیع و تساوی

تاثیرات توزیع بلافاصل استانداردسازی کاملا غیرمنصفانه می باشد. نهادهایی که محصولات یا فعالیت های کنونی ان ها مشابه یا نزدیک به استانداردهای مورد قبول امروزی می باشند، سود بادآورده ای را بدست می اورند، در حالی که نهادهای دیگر هزینه هایی را برای انطباق محصولات و فعالیت هایشان را برای استانداردهای جدید انجام می دهند. سازمان ها فشارهایی را برای کسب استانداردها بکار می گیرند تا هزینه های انطباق به حداقل برسد.

جهت مشاهده متن کامل، فایل ترجمه را دانلود نمایید.

تطبیق با استانداردهای جدید

معرفی استانداردها نهادها را تحریک می کند تا رفتارشان را هماهنگ کنند. نادیده گرفتن این انطباق ها منجر به برآورد بالای تاثیرات آن می گردد. منافع باداورده از استانداردهای جدید رفته رفته کم می شود زمانی که نهادهای دیگر رفتارشان را تغییر می دهند.

جهت مشاهده متن کامل، فایل ترجمه را دانلود نمایید.